گفتمــش نقــاش را از غـربت زهـرا بکـش گـریه
کرد و با قلم یک چادر خاکی کشید گفتمش
پـس غربت زهرا کجای نقش بود نا له
کـرد و زیر چـادر غنچه ای پرپر کشید دل نوشت :این قدربین رفتن وماندن نمان بمان
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد آل
محمد.... گرد علی ضریح تو هم در طواف شد راه میان خانه و مسجد مطاف شد دست 40 نفر هم در جنگ با علی دست تو با تمامی شهر در مصاف شد تنها امید دست خدا بود دست تو دستت شکست و دست علی در کلاف شد از ذوالفقار و نام علی کینه داشتند یکجا حساب کینه شهر با تو صاف شد دستت محال بود علی را رها کند هر چه که شد با غلاف شد تو دست خیر داری از خیر دست تو از مالیات قنفذ ملعون معاف شد
بسم رب الحسین(ع) سلام باتوسل به مادر بی نشان (س) واستعانت از امام عصر(عج) کار خود را در این وب شروع میکنیم انشالله که خدمات ما در فضای مجازی مورد استفاده قرار گیرد دل نوشت: اللهم عجل الولیک الفرج